فیک تهیونگ (کپشن) عشق شبح زده (پارت پانزدهم)

فیک تهیونگ (کپشن) عشق شبح زده (پارت پانزدهم)

فیک تهیونگ (کپشن) عشق شبح زده (پارت پانزدهم)

دانلود ویدیو کلیپ آهنگ نمیدونک ساعت چند بود ؟ صبح بود یا هنوزم نصفه شب ؟ بدنم رو نمی‌تونستم تکون بدم . چِم شده بود ؟؟ خیلی گرم بود اما همراهش لذت خیلی زیادی هم داشتم . بدنم کوفته بود و درد میکرد . اونقدر ضعیف شده بودم که حتی نتونستم پلک هامو باز کنم . صدای یه نفر رو شنیدم . تهیونگ بود . تهیونگ : خانومم چرا بیدار نمیشه ؟ _ ….. تهیونگ : ا/ت ؟ بیدار شو دیگه عشق تنبلم‌ . _ ….. تهیونگ : درد داری یا خوابی ؟؟ _ …. اومد سمتم ، حتی نمی‌تونستم لب هامو تکون بدم . تهیونگ : دختر داری منو میترسونی یه کاری بکن هی ، ا/ت پاشو دیگه چرا اینطوری می‌کنی ؟؟؟ ترسید و تکونم داد . تازه فهمیدم ک میون خواب و بیداری ام . چشمامو به زور باز کردم . خیالش راحت شد و گفت بیدار شدی ؟؟ بهش نگا کردم ، حال حرف زدن نداشتم‌ اومد بقلم کرد و پشتم رو ماساژ میداد . یکم انگار حالم بهتر شد . بلند شدم و رفتیم صبحونه خوردیم .‌ ………( ۸ ماه بعد ) بعد اون روز که تهیونگ قول داد برام بهترین هارو فراهم کنه ، با مارنی و کوکی اومدیم به پاریس . کوکی و مارنی باهم ازدواج کرده بودند . چند وقته نگران مارنی ام . همش حالش بد میشه . هر چقدر بهش میگم بیا بریم بیمارستان نمیاد .‌ بالاخره هر چی که هست امیدوارم بتونه با کوکی حل کنه . شب شده بود و من توی خونه تنها بودم، تهیونگ رفته بود خرید . مارنی در زد و اومد تو . مارنی :ا/ت. ا/ت : بل مارنی : قراره یه پسر کوچولو به خانواده موم اضافه بشه 🙂 چیییییی مارنیییی تو داری مامانننن میشییییی وائییییییی خدااا ، کلی بقل و بوسش کردم . به کوک چیزی گفتی ؟ مارنی : نه ا/ت : اما اون باید اول از همه بفهمه . مارنی : می‌دونم اما هیچ راهی پیدا نکردم که بتونم بهش این رو بگم .می‌خوام خاص باشه . چندین ساعت نشستیم حرف زدیم و برنامه ریزی کردیم قرار شد فردا ، مارنی توی یه جا که از قبل آماده کردیم اینو به کوکی بگه‌. این اتفاق ارزشمند ترین‌ چیزه . اینکه یه پسر کوچولو قراره به خانواده مون اضافه شه و مهم تر مارنی کوچولو من داره مادر میشه 🙂 ادامه دارد . می‌دونم و ببخشید این پارت کم بود . لطفا غر غر نکنید :/ خودم یه پا مادر فر غر ام . یه هشدار : قاسم لاور من برگشته :/ این بار نُچه هاشو توی کانال ها می‌فرسته . راستی یه چیز دیگه ، یه ویدیو توی آپارات هست که در مورد پیشگویی های آینده کی پاپ میگه . از همکاری های گروه ها ، از ازدواجشون و رابطه شون ، و …. اونو نبینید . اونا همش پیشگویی های الکی و دروغ بی اساسه . اونا رو از اینستا میارن همش دروغه پس لطفاً درگیر این چیزا نشید . دوم :‌چرا لایک نمیکنی ؟؟ نه واقعا چرا ؟؟؟ من خودمو جرررر میدم با این همه درس می‌نویسم بعد تو گشادیت میشه لایک کنی ؟ مثل همیشه هر صبح یه پارت آپ میکنم . خبر خوب ، چند پارت دیگه این تموم میشه 🙂 اگه نظری داری تو کامنت عا بگو . گزارش نبینم پدصگگگ BTS_FAKE,عشق شبح زده,پارت پانزدهم نمیدونک ساعت چند بود ؟ صبح بود یا هنوزم نصفه شب ؟ بدنم رو نمی‌تونستم تکون بدم . چِم شده بود ؟؟ خیلی گرم بود اما همراهش لذت خیلی زیادی هم داشتم . بدنم کوفته بود و درد میکرد . اونقدر ضعیف شده بودم که حتی نتونستم پلک هامو باز کنم . صدای یه نفر رو شنیدم . تهیونگ بود . تهیونگ : خانومم چرا بیدار نمیشه ؟ _ ….. تهیونگ : ا/ت ؟ بیدار شو دیگه عشق تنبلم‌ . _ ….. تهیونگ : درد داری یا خوابی ؟؟ _ …. اومد سمتم ، حتی نمی‌تونستم لب هامو تکون بدم . تهیونگ : دختر داری منو میترسونی یه کاری بکن هی ، ا/ت پاشو دیگه چرا اینطوری می‌کنی ؟؟؟ ترسید و تکونم داد . تازه فهمیدم ک میون خواب و بیداری ام . چشمامو به زور باز کردم . خیالش راحت شد و گفت بیدار شدی ؟؟ بهش نگا کردم ، حال حرف زدن نداشتم‌ اومد بقلم کرد و پشتم رو ماساژ میداد . یکم انگار حالم بهتر شد . بلند شدم و رفتیم صبحونه خوردیم .‌ ………( ۸ ماه بعد ) بعد اون روز که تهیونگ قول داد برام بهترین هارو فراهم کنه ، با مارنی و کوکی اومدیم به پاریس . کوکی و مارنی باهم ازدواج کرده بودند . چند وقته نگران مارنی ام . همش حالش بد میشه . هر چقدر بهش میگم بیا بریم بیمارستان نمیاد .‌ بالاخره هر چی که هست امیدوارم بتونه با کوکی حل کنه . شب شده بود و من توی خونه تنها بودم، تهیونگ رفته بود خرید . مارنی در زد و اومد تو . مارنی :ا/ت. ا/ت : بل مارنی : قراره یه پسر کوچولو به خانواده موم اضافه بشه 🙂 چیییییی مارنیییی تو داری مامانننن میشییییی وائییییییی خدااا ، کلی بقل و بوسش کردم . به کوک چیزی گفتی ؟ مارنی : نه ا/ت : اما اون باید اول از همه بفهمه . مارنی : می‌دونم اما هیچ راهی پیدا نکردم که بتونم بهش این رو بگم .می‌خوام خاص باشه . چندین ساعت نشستیم حرف زدیم و برنامه ریزی کردیم قرار شد فردا ، مارنی توی یه جا که از قبل آماده کردیم اینو به کوکی بگه‌. این اتفاق ارزشمند ترین‌ چیزه . اینکه یه پسر کوچولو قراره به خانواده مون اضافه شه و مهم تر مارنی کوچولو من داره مادر میشه 🙂 ادامه دارد . می‌دونم و ببخشید این پارت کم بود . لطفا غر غر نکنید :/ خودم یه پا مادر فر غر ام . یه هشدار : قاسم لاور من برگشته :/ این بار نُچه هاشو توی کانال ها می‌فرسته . راستی یه چیز دیگه ، یه ویدیو توی آپارات هست که در مورد پیشگویی های آینده کی پاپ میگه . از همکاری های گروه ها ، از ازدواجشون و رابطه شون ، و …. اونو نبینید . اونا همش پیشگویی های الکی و دروغ بی اساسه . اونا رو از اینستا میارن همش دروغه پس لطفاً درگیر این چیزا نشید . دوم :‌چرا لایک نمیکنی ؟؟ نه واقعا چرا ؟؟؟ من خودمو جرررر میدم با این همه درس می‌نویسم بعد تو گشادیت میشه لایک کنی ؟ مثل همیشه هر صبح یه پارت آپ میکنم . خبر خوب ، چند پارت دیگه این تموم میشه 🙂 اگه نظری داری تو کامنت عا بگو . گزارش نبینم پدصگگگ

دیدگاه خود را بگذارید